بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

آیات 1تا6

با دیگران فرق داشت، نه اینکه تافته جدابافته باشد، اتفاقاً در اکثر اوقات مثل بقیه بود؛ اما مواردی می­شد که همه می­فهمیدند او نسبت به چیزهایی دغدغه و حساسیت بیشتری دارد و به همین دلیل از دیگران متمایز است. وقت­ هایی که رنگ چهره ­اش عوض می ­شد، زمان­هایی که غیرتی می­ شد، اوقاتی که به فکر فرو می­ رفت، و لحظاتی که چشمش پر  از اشک می ­شد، اینها موقع ­هایی بودند که فرق داشتن او با سایرین معلوم بود. در همه اوقات یاد شده، انگار که او رفته باشد جایی دیگر. جایی که به آنجا تعلق داشت و اهل آنجا بود؛ نمی ­دانم کجا ولی حتماً جایی که خصلت اهالی آن، اهمیت بیشتر نسبت به بعضی­ چیزهاست. به هر حال عالَم او عالم شش دانگ­ها بود و مردم آنجا برای این هوشیاری برنامه داشتند برنامه ­ای که در آن باورهایی است که سبب می­شوند همیشه بیدار بمانند و باعث بیداری دیگران شوند.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها